به بهانه یکصدمين سال تولد «منوچهر ستوده»

(۱۳۹۲/۰۴/۳۰)

به بهانه یکصدمين سال تولد «منوچهر ستوده»

مـرد سـفـر
مصطفی نوری*- «دکتر منوچهر ستوده» اصلا اهل مازندران است. پدربزرگش آقا شیخ موسی از یاسل نور به تهران آمد. خودش هم در محله سرچشمه تهران در سال 1292 خورشیدی متولد شد. دکتر ستوده درباره علت علاقه به مطالعات مربوط به شمال ایران اظهار می‌دارد: « در سال 1327 بنده به تدریس و تحقیق مشغول بودم و چون مشغول تهیه مصطلحات شَعربافی کرمان بودم به کتاب پیغمبر دزدان احتیاج پیدا کردم و نسخه‌ای از این کتاب در کتابخانه دانشکده حقوق بود. به کتابخانه که رفتم، آقای محمدتقی دانش‌پژوه و آقای ایرج افشار را سر کار دیدم که کتابدار دانشکده حقوق شده‌اند. کتاب پیغمبر دزدان را از ایشان گرفتم و مشغول کار شدم. نیم‌ساعتی که کار کردم مرحوم دانش‌پژوه سر وقت من آمد و پرسید چه می‌کنی؟ من شرح کار خود را دادم. ایشان گفتند تو خودت سرزمین و خاک داری تو را با کرمان چکار! اگر می‌توانی به تاریخ و جغرافیای مازندران بپرداز! خلاصه ایشان مرا به دریایی انداختند که هنوز هم در آن مشغول شنا هستم.»
تلاش و پشتکار مستمر او در حوزه تاریخ و فرهنگ محلی از آغاز دوره جوانی هم‌زمان با تحصیل در دانشسرای عالی و تدریس در مدارس گیلان و تهران و به خصوص دوران استادی در دانشگاه تهران باعث شد که برای پژوهشگران تاریخ محلی، استادی کم‌نظیر باشد. بخش قابل ملاحظه‌ای از شناخت ما از جغرافیای تاریخی ایران‌زمین به ویژه نواحی شمالی ایران، مرهون سال‌ها تلاش اوست. دکتر منوچهر ستوده از همان دوران جوانی به هر جا سفر می‌کرد به سراغ قلعه‌های تاریخی، امامزاده‌ها، سنگ‌نوشته‌ها و به طور کلی هر چیزی که گویای فرهنگ و تمدن ایران بود، می‌رفت و در راستای همین علایق شخصی او بود که سال‌ها بعد کتاب‌هایی چون «از آستارا تا استارباد» تألیف شد. از سوی دیگر علاقه به سرزمین پدری عامل مهمی برای گرایش او به پژوهش در تاریخ و فرهنگ مازندران و نواحی اطراف شد.
دکتر ستوده با ایران‌شناسان معروفی دوستی داشت که بیشتر آنان روی در نقاب خاک کشیدند كه از آن جمله ایرج افشار، محمدتقی دانش‌پژوه و دکتر پرویز ناتل خانلری بودند. دوستی او و ایرج افشار به این ترتیب شروع شد: تفریح روزهای جمعه ستوده در زمانی که در تهران زندگی می‌کرد این بود که به «پس‌قلعه» می‌رفت؛ صبح فردا از آنجا به قله توچال صعود می‌کرد. سپس یکسره به تهران می‌آمد. در یکی از آن روزهای جمعه در سال 1327 وقتی از آن طرف توچال سرازیر شد که به طرف صاحبقرانیه برود، دید دم‌ چشمه کلک‌چال، جوانی نشسته تک و تنها با یک کوله‌پشتی و با پریموس در حال درست کردن چای است. پس از احوال‌پرسی گفت: من دارم از توچال می‌آیم و خسته هستم، یک استکان چای به من می‌دهی؟ پاسخ شنید: بله حتما! و نشستند با هم چای خوردند. پس از آن این شصت و اندی سال را با هم طی کردند! در سال دوبار با مرحوم افشار بدون هیچ نقشه و برنامه‌ای به ایرانگردی می‌پرداختند و خودشان را وسط ایلات و عشایر می‌انداختند. استاد فقید ایرج افشار که دکتر ستوده را «مرد سفر» نامیده بود، یادداشت این سفرها را با نام «گلگشت وطن» به چاپ رساند.
در بین آثار دکتر ستوده کتاب از «آستارا تا استارباد» گُلِ کارهای ایشان است. وی درباره چگونگی تألیف این مجموعه می‌گوید: «انجمن آثار ملی در زمان رضاشاه درست شده بود و چون بودجه دولتی نداشت، از هر کیسه سیمان، یک قران به انجمن می‌دادند. پول خوبی هم جمع می‌شد و این انجمن رونق پیدا کرد و شروع به چاپ کتاب کرد. یکی از کسانی که در انجمن آثار ملی مسئولیت داشت، غلامحسین‌خان صدیقی بود ایشان متوجه شدند که آثار تاریخی ایران باید ضبط و ثبت شود به همین خاطر، پیشنهادی به شورای انجمن آثار ملی داد و شورای آنجا هم به گردن گرفت که اطلاعات مربوط به آثار تاریخی مملکت را جمع‌آوری کند. پس از آن به دنبال کسانی می‌گشتند که در حوزه محلی فعالیت می‌کردند و من نیز به وسیله آقای غلامحسین‌خان صدیقی معرفی شدم که ‌می‌توانم کار مربوط به مازندران را انجام بدهم در نتیجه کار را شروع کردیم. از آستارا تا خلیج حسینقلی در استرآباد بیست و اندی سال طول کشید و تمام کوه و دشت این منطقه را بررسی کردم و پنج جلد کتاب از «آستارا تا استارباد» تألیف شد. از آستارا رفتم تا خلیج حسینقلی و دره و ماهور و همه جاها را دیدم. البته آن وقت‌ها ماشینی نبود پیاده یا با قاطر از محلی به محل دیگر می‌رفتم با دو دوربین عکاسی و سایر وسایل به کول!
در ضمن این کار برخوردیم به اسناد و مدارک تاریخی که در خانواده‌ها نگهداری می‌شد. مثلا خانواده سادات درازگیسو و خانواده سادات مفیدی در گرگان. در آن وقت آقای ایرج افشار، رئیس کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران بود. ایشان کمک کردند و آدم و دوربین دادند و رفتیم همه آن اسناد را عکسبرداری کردیم و پنج جلد کتاب اسناد چاپ کردیم و شد 10 جلد کتابِ از آستارا تا استارباد».
 وی درباره برخی دیگر از آثار خود اشاره دارد به دکتر پرویز ناتل خانلری که اهل مازندران بود و ریاست بنیاد فرهنگ ایران را به عهده داشت. در زمانی که دکتر ستوده در دانشکده ادبیات تدریس می‌کرد، دکتر خانلری هم از استادان قدیمی آنجا بود. ستوده می‌گوید: «یک روز خانلری دست من را گرفت و از اتاق اساتید به راهرو برد و به من گفت: قصد دارم هر نسخه خطی که راجع به تاریخ مازندران است را به چاپ برسانم، شما به من کمک می‌کنید؟ گفتم بله و تا آخر در این راه با شما هستم. به این ترتیب شروع کردیم به پیدا کردن نسخه‌های خطی و چاپ کردن آن‌ها که کتاب‌های تاریخ گیلان و دیلمستان، تاریخ رویان، تاریخ گیلان، تاریخ خانی و تاریخ خاندان مرعشی مازندران به این ترتیب در تشکیلات آقای خانلری به چاپ رسید.»
دکتر ستوده آثار باارزش بسیاری از خود به جای گذاشت؛ علاوه بر کتاب 10 جلدی از آستارا تا استارباد، می‌توان از آثاری چون فرهنگ گیلکی، قلاع اسماعیلیه در رشته‌کوه‌های البرز، جغرافیای تاریخ شمیران، فرهنگ سمنانی، استوناوند و… یاد کرد. ویژگی عمده پژوهش‌های استاد آن است که قلم را با قدم هم‌عنان کرده و سفرهای فراوانی برای انجام پژوهش‌های خود انجام داده است.
* گردآورنده كتاب «ره‌آورد ستوده»


روزنامه قانون- 30 تير ماه 1392

 

 

 

<p style="\&quot;text-align:" justify;\"="">

 

  تازه ترین خبر ها

دیدار با استاد ستوده در منزلشان

  اخبار پروژه صد سالگی