برای 100 سالگی‌ات، مرد *

(۱۳۹۲/۰۴/۳۰)

برای 100 سالگی‌ات، مرد *

حمیدرضا محمدی-  برای دیدار با او، اگر فصل، فصل تابستان باشد باید به خانه کوچکش در میانه راه تهران به چالوس رفت؛ چیزی حدود 16 فرسخ - البته به قول قدیمی‌ها - بعد از تهران. در روستاي «کوشکک لورا» می‌زید كه خود آن را اقامتگاه ييلاقي‌اش مي‌داند؛ خانه‌ای که به قول خودش بر جاده مشرف است. راست هم می‌گفت؛ بر منطقه اشراف داشت و شب و روز جاده را مي‌ديد. از اهالی، کمتر کسی است که نداند همسایه‌اش «منوچهر ستوده» است. خانه‌اش حوضی کوچک دارد. گاهی که مهمانی‌ بر او وارد می‌شود، فواره‌اش را روشن می‌کند. دیوار به دیوار خانه‌ یار از دست رفته‌اش، در سفر و حضر، ایرج افشار است؛ اما از شهریور 1389 به بعد، دیگر کسی به آنجا نیامده. تعدادی کتاب دارد و مجله بر روی میزش که از تهران برایش ارسال می‌شود. آشپزخانه‌اش هم جالب است. از هر چیزی که فکرش را بکنی، دارد و از همه هم، کم. در سه ماهه دوم سال، اگر قدم به آنجا بگذاری، درختان آلبالویش هم به بار نشسته‌اند و می‌توانی دل سیر، از درخت، آلبالو بچینی و بخوری. پای خاطراتش که بنشینی، او را تاریخ گویای یک قرن اخیر این سرزمین می‌یابی؛ اما هر چه باشد اخلاقش خوش است و همین هم همنشینی با او را لذت‌بخش می‌کند. برای دیدار با او باید سفر کرد؛ هر چند خود دیگر دل و دماغی برای سفر ندارد؛ حتی با وجود آنکه افشار «مرد سفر»ش نامیده؛ زيرا ديگر ياري ندارد كه با او تماس بگيرد و پيشنهاد سفر دهد. ستوده، اما امروز با کوله‌باری از تجربه، در کنج خانه‌اش، روزگار می‌گذراند. او اگر در هر سرزمین دیگری بود، تبدیل به نماد آنجا می‌شد؛ اما شاید در ایران رسم، طور دیگری باشد. شاید بی‌مِهری به بزرگان، تا آن روز که نفس می‌کشند و در میانمان هستند، رسم باشد. اما خوش‌تر آن است كه با وجود همه این غصه‌ها که با رفتن هر بزرگ‌مردی، سنگین‌تر می‌شود، به جشن 100 سالگی اسطوره جغرافیای تاریخی ایران بيانديشيم. او 28 تیر، پای در یازدهمین دهه از زندگی‌اش گذاشت و این کم چیزی نیست. منوچهر ستوده را بر دیدگانمان می‌گذاریم و بزرگش می‌داریم؛ عزیزتر از همیشه. 100 سالگی‌ات مبارک؛ مردِ سفر...

 *برگرفته از عنوان یادداشتیِ به قلم آرش نورآقایی


روزنامه قانون- 30 تيرماه 1392

 

  تازه ترین خبر ها

دیدار با استاد ستوده در منزلشان

  اخبار پروژه صد سالگی